سالمندی و پیر شدن و با روزگار ضعف، همآغوش گردیدن، یک جریان طبیعی و عمومی در نظام آفرینش است.
انسان نیز خواه ناخواه، زندگی را از دوران کودکی و ناتوانی آغاز کرده، مرحله جوانی و قدرتمندی را پشت سر
میگذارد و به تدریج با سختیهای روزگار پیری و سالمندی، دست به گریبان میشود.
قرآن کریم، مراحل سهگانه حیات انسان را این گونه بیان فرموده است: «این خدای بزرگ است که،
شما را از نطفه ضعیف آفرید و در شرایط ضعف و ناتوانی پرورش داد. بعد دوران قدرت و جوانی به
شما بخشید و سپس روزگار ضعف و پیری را برای شما مقرر داشت.»
بنابراین، دوران سالمندی، مانند دوران کودکی و جوانی، یک سیر طبیعی جهان خلقت انسان و
در واقع، مرحله پندپذیری، عبرت آموزیو بهکارگیری تجارب دورانهای گذشته است.
اشک های تنهایی
موهای سفیدشان را که می بینی، دلت از غم پر می شود. می دانی که زمان خواهد گذشت و
تو نیز روزی، سفیدی موها راتجربه می کنی و دست هایت چروک و سوی چشمانت به ضعف می گراید.
پشت تو نیز روزی خمیده می شود.دست هایت می لرزد و زیبایی چشم گیرت زیر موج چروک های
صورتت جمع می شود.تو هم روزی مادربزرگ و پدربزرگ می شوی. چشم به در می دوزی که شاید
کسی بیاید و تمام لحظات تنهایی ات را پر کند.
مادر بزرگ ها و پدربزرگ های تنها را دیده ای؟ دیده ای که چطور تنهایی شان را بین عکس های
سال های قبل تقسیم می کنند؟
ساعت ها می نشینند و با تنها عکسی که از عزیزی به یادگار دارند حرف می زنند و ظرف احساسشان را آرام خالی می کنند.
وقتی که حرف هایشان تمام می شود اندوهی بزرگ در دل هایشان لانه می کند و اشک آهسته بر روی صورتشان جاری می شود.
بیایید نگذاریم پدربزرگ ها و مادربزرگ ها، اشک تنهایی بریزند.
ناخدایان کشتی زندگی
یکی از دانشمندان غربی می گوید: پیری ما را از کار باز می دارد، امّا از کدام کار؟ از کاری که در خور نیروی جوانی است.
آیا کاری نیست که از عهده عقل و فکر برآید و از نیروی جوانی و توان جسمانی بی نیاز باشد؟ این ادّعا که از پیرکاری برنمی آید
چنان پوچ و باطل است که بگویند: به وجود ناخدا در کشتی نیازی نیست! زیرا وقتی ملوانان به هر طرف در تکاپو و شتابند و
از دکل ها بالا و پایین می روند و دلیرانه با طوفان می جنگند، او آسوده و بی حرکت، سکان را به دست گرفته و بی کار نشسته!
بلی، کار جوانان از ناخدا برنمی آید؛ اما وظیفه ی او بسی مهم تر و خطیرتر است. کارهای بزرگ زاییده ی زور و بازو و چستی و
چالاکی نیست؛ بلکه مولود تجربه و پختگی و شخصیت و نفوذ کلام است و این مزایا و صفات را تنها در
پیران باتجربه می توان جست.