هومینو، کارشناس آنلاین خدمات خانگی و اداری

سامانه و اپلیکیشن درخواست خدمات خانگی و اداری

هومینو، کارشناس آنلاین خدمات خانگی و اداری

سامانه و اپلیکیشن درخواست خدمات خانگی و اداری

کی گفته به فضای مجازی اعتیاد دارم؟

ر

علائم اعتیاد به فضای مجازی

در ابتدا ، قصد داریم شما را با علائم اعتیاد به فضای مجازی و اینکه چطور

بفهمیم که افراد به این مشکل دچار شده اند آشنا کنیم . در زیر این علائم را

مشخص کرده ایم :

زمان استفاده طولانی : هر زمان مشاهده کردید که افراد زمان های

زیادی از وقتشان را بدون بهره برداری مفید در اینترنت و فضای

مجازی می گذرانند ، بدانید که به این فضا اعتیاد پیدا کرده اند .

مشغولیت و دغدغه ذهنی : همواره در ذهن خود مسائل و دغدغه هایی

از مسائلی که در فضای مجازی برای آنها میگذرد ، دارند .

عدم توانایی در کنترل زمان استفاده : شخص مورد نظر نمی تواند میزانی

برای استفاده از فضای مجازی و اینترنت برای خود تنظیم کند .

علاوه بر آن شخص نمی تواند زمان خاصی از شبانه روز را برای استفاده

از فضای مجازی مشخص کند و در هر ساعتی از شبانه روز تمایل به

استفاده از آن را دارد .
نگرانی در عدم دسترسی به اینترنت : زمانی که به مکانی که فاقد دسترسی

به محیط اینترنت است قرار میگیرند ، احساس ناراحت و عدم آرامش

میکنند و تمایل به رسیدن به چنین فضاهایی دارند .

انواع اعتیاد به فضای مجازی

  • بازی های کامپیوتری
  • محتوای غیر اخلاقی
  • شبکه های اجتماعی
  • قمار اینترنتی
  • خرید های اینترنتی

عوارض اعتیاد به فضای مجازی

متاسفانه عوارض اعتیاد به فضای مجازی کمتر از اعتیادهای دیگر نیست !

در زیر به برخی از این عوارض ها اشاره می کنی :

باز ماندن از زندگی : اگر بخواهیم خیلی کلی در این باره صحبت کنیم ،

این است که شخص مربوطه از بسیاری از امور زندگی باز می ماند و

اصطلاحا تنظیم امور زندگی را از دست می دهد . از دیگر سو به دلیل

گذراندن اوقات مفید خود در این فضا ، از لحاظ اقتصادی و مالی نیز

در مضیغه قرار می گیرند .

افسردگی و تنهایی : به دلیل ماهیت مجازی این گونه محیط ها و عدم

ارتباط واقعی با افراد اجتماع ، مشکلی تنهایی و افسردگی بر این افراد غلبه می کند .

مشکلات جسمی نشستن های طولانی مدت و اغلب نامناسب ، مشکلات

متعددی را برای این افراد پیش می اورد . مشکلات قلبی یکی از مهم ترین این مشکلات است

مشکلات اجتماعی : به دلیل عدم ارتباط با دیگران و اجتماع ،
مشکلات تحصیلی به دلیل گذراندن اوقات زیاد در این فضا ، تمرکز

و فرصتی برای پراختن به امور تحصیلی برای فرد بوجود نمی آید و

مشکلات تحصیلی زیادی برای او بوجود می آید .


با همسر بدبین چه باید کرد؟

همیشه سعی کنید در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید.

ریشه بسیاری از بدبینی‌ها عدم صداقت در ابتدای زندگی است.

زن یا مرد رازی را در زندگی دارد که می‌کوشد آن را از همسرش

پنهان کند که البته در بیشتر مواقع موفق نمی‌شود و خود این پنهان‌کاری

نقطه شروع بدبینی‌ها می‌شود.

نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید این موضوع

برای مردها باید بیشتر رعایت شود، چرا که خانم‌ها هر نوع تأخیر را

در رسیدن به قرار مثبت نگاه نمی‌کنند و طبیعتاً افکار منفی در آن‌ها شکل می‌گیرد.

در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید به‌ویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد.

هر نوع صحبت غیرکاری، تماس‌های بی‌مورد و روابط آزاد در محیط‌های کاری

نتیجه‌ای شوم در بردارد که اگر شما هم فکری در سر نداشته باشید، همسرتان

جور دیگری برداشت می‌کند.

۱ – همیشه سعی کنید در هر موضوعی با همسر خود صادق باشید

ریشه بسیاری از بدبینی‌ها عدم صداقت در ابتدای زندگی است. زن یا مرد رازی را در زندگی دارد که می‌کوشد آن را از همسرش پنهان کند که البته در بیشتر مواقع موفق نمی‌شود و خود این پنهانکاری نقطه شروع بدبینی‌ها می‌شود.

۲ – نسبت به قول و قرار خود با همسرتان خیلی حساس باشید

این موضوع برای مردها باید بیشتر رعایت شود، چرا که خانم‌ها هر نوع تاخیر را در رسیدن به قرار مثبت نگاه نمی‌کنند و طبیعتا افکار منفی در آنها شکل می‌گیرد.

۳ – در مراودات اجتماعی خود خیلی مراقب باشید بویژه اگر طرف شما جنس مخالف باشد

هر نوع صحبت غیرکاری، تماس‌های بی‌مورد و روابط آزاد در محیط‌های کاری نتیجه‌ای شوم در بردارد که اگر شما هم فکری در سر نداشته باشید، همسرتان جور دیگری برداشت می‌کند.

۴ – از غافلگیری‌های احساسی که نیازمند پروژه‌ای پیچیده باشد، پرهیز کنید

بدبینی به همسر اشکال متفاوتی دارد


چه چیزهایی در زندگی تحت کنترل من است؟

بسیاری از ما در زندگی گیر می کنیم، چراکه روی مواردی در زندگی تمرکز داریم

که خارج از کنترل ما هستند. هرچه بیشتر ما این چنین رفتار می کنیم، بیشتر

ناتوان می شویم، و بیشتر ناکامی، ناامیدی، خشم و اضطراب را تجربه می کنیم.

در مقابل، هرچه بیشتر روی مواردی تمرکز کنیم که تحت کنترل خودمان است،

توانمندتر خواهیم شد؛ درواقع می توانیم اقدامات مفیدتری انجام دهیم.

در اینجا ایده هایی را با شما در میان می گذارم، تا به شما کمک کند که نسبت

به این موضوع روشن تر شوید که چه چیزی قطعاً تحت کنترل ما نیست و چه چیزی به طور بالقوه تحت کنترل ما است:

 موارد خارج از کنترل من:

اکثریت هیجانات و عواطفم

اکثریت افکارم

اکثریت حس های بدنی ام

خاطراتم

این که به هدفم دست پیدا کنم و یا نکنم

وقتی کاری را انجام می دهم چقدر احساس مثبت نسبت به آن داشته باشم

اینکه مردم چه بگویند و چه کاری انجام دهند

اینکه دیگران نسبت به انگیزه های من چه درکی دارند

اینکه دیگران نسبت به من چه نظری دارند و مرا چگونه قضاوت می کنند

در آینده چه اتفاقاتی می افتد

در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است

ضرر و زیان های دردآور و اجتناب ناپذیر در زندگی

آیا زندگی آنچه می خواهم را به من می دهد و یا خیر

اجتناب ناپذیر بودن پیری، بیماری و آسیب

مواردی که تحت کنترل من هستند (به طور بالقوه):

چگونه به هیجانات و عواطفم پاسخ بدهم

چگونه به افکارم پاسخ بدهم

چگونه به حس های بدنی ام پاسخ دهم

چگونه به خاطراتم پاسخ بدهم

در راستای اهدافم چه اقداماتی را انجام دهم

در کاری که انجام می دهم چقدر تمرکز داشته باشم و تا چه حد درگیر آن باشم

برای آنکه روی دیگران تأثیر بگذارم، چه بگویم و چه کاری انجام دهم

چقدر از ارزشهایم برای انگیزه مند کردن خود استفاده کنم

اینکه آیا بر اساس آن انسانی که می خواهم باشم اقدام می کنم و یا نه

برای آنکه بر آینده ام تأثیر بگذارم چه می گویم و چگونه عمل می کنم

به افکار در مورد گذشته چگونه پاسخ می دهم

هنگامی که ضرر و زیان اتفاق می افتد نسبت به خود مشفق باشم

ارزش هایی که من بر اساس آنها زندگی می کنم، صرف نظر از اینکه

زندگی آنچه می خواهم را به من می دهد یا نه

چگونه از خودم مراقبت می کنم و به خودم اهمیت می دهم

✔️ توجه داشته باشید که واژه ی “به طور بالقوه” در بالای ستون دوم بسیار اهمیت دارد؛

اگر ما در حالت هدایت خودکار (auto pilot) باشیم، به شدت تحت تأثیر افکار و احساسات مان

هستیم، و احتمالاً نمی توانیم موارد این ستون را تحت کنترل داشته باشیم.

✔️ اما اگر ذهن آگاهی داشته باشیم، به این معناکه نسبت به خود هشیار باشیم، در لحظهٔ حال

حضور داشته باشیم، اجازه دهیم افکار و احساسات مان در جریان باشند بدون آنکه به قلاب آنها

گرفتار شویم، آنگاه می توانیم روی این موارد کنترل داشته باشیم.

✔️ البته آنچه در بالا عنوان شد یک فهرست جامع نیست؛ مطمئنم شما می توانید موارد دیگری

را هم به هر دو ستون اضافه کنید. اما برای شروع خوب است. بنابراین اگر می خواهید خود را

توانمند سازید، بایستی ذهن آگاهی داشته باشید و در زندگی روی موارد ستون پایینی تمرکز کنید.

علت بیماری لوپوس چیست؟

علل بروز بیماری لوپوس چیست؟

لوپوس بیماری سیستم خود ایمنی است، زمانی که سیستم ایمنی بدن به

بافت ها و اندام ها حمله می کند این بیماری رخ می دهد. التهاب ناشی از لوپوس

می تواند بر روی بسیاری از سیستم های مختلف بدن از جمله مفاصل، پوست،

کلیه ها، سلول های خونی، مغز، قلب و ریه ها تاثیر بگذارد.

تشخیص لوپوس می تواند دشوار باشد چرا که علائم و نشانه های آن اغلب  مانند

بیماری های دیگر می باشد. لوپوس بر روی گونه ها رخ می دهد و از طریق عفونت،

داروهای خاص یا حتی نور خورشید ایجاد می شود. در حالی که هیچ درمانی برای

لوپوس وجود ندارد فقط می توان بیماری را کنترل کرد.

شایعترین علائم و نشانه های لوپوس عبارتند از:

·خستگی

· تب

·تنگی نفس

· درد قفسه سینه

·خشکی چشم

·سردرد

·سردرگمی و از دست دادن حافظه

برخی عوامل بیماری لوپوس عبارتند از:


بیماری لوپوس 

نور خورشید

نور خورشید ممکن است باعث ایجاد ضایعات پوستی لوپوس یا موجب حساس

شدن پوست شود بهتر است در معرض نور مستقیم خورشید قرار نگیرید.

عفونت

داشتن عفونت باعث ایجاد لوپوس شده یا در بعضی افراد باعث تشدید بیماری می شود.

داروها

لوپوس می تواند توسط انواع خاصی از داروهای فشار خون، داروهای تشنج

و آنتی بیوتیک ها ایجاد شود.

التهاب ناشی از لوپوس می تواند بر بسیاری از مناطق بدن تاثیر بگذارد:

کلیه ها

لوپوس می تواند آسیب جدی بر روی کلیه ها ایجاد کند.  نارسایی کلیه یکی از

علل اصلی مرگ در افراد مبتلا به لوپوس است.

مغز و سیستم عصبی مرکزی

 اگر مغز شما مبتلا به  لوپوس شود ممکن است سردرد، سرگیجه، تغییرات رفتاری،

 مشکلات بینایی و حتی سکته را تجربه کنید.

خون و رگ های خونی

لوپوس باعث کم خونی و افزایش خطر خونریزی یا لخته شدن خون و همچنین می تواند

باعث التهاب عروق خونی (واسکولیت) شود.

ریه ها

لوپوس باعث ایجاد التهاب حفره قفسه سینه (پلوری) می شود که می تواند تنفس را دردناک کند.

قلب

 لوپوس می تواند باعث ملتهب شدن عضلات قلب، شریان ها یا غشای قلب شود.

می تواند خطر بیماری قلبی عروقی و حملات قلبی را به شدت افزایش دهد.

علائم و نشانه های لوپوس

داشتن لوپوس خطر افزایش ابتلا به بیماری های از جمله:

عفونت

 افراد مبتلا به لوپوس در مقابل عفونت بسیار آسیب پذیر هستند زیرا بیماری

و درمان آن می تواند سیستم ایمنی بدن را تضعیف کند.

سرطان

 داشتن  بیماری لوپوس خطر ابتلا به سرطان را افزایش می دهد.

مرگ بافت استخوان(necrosis avascular)

 این اتفاق می افتد زمانی که ذخیره خون به استخوان کاهش می یابد، اغلب به

 شکست های کوچک در استخوان و در نهایت فروپاشی استخوان منجر می شود.

عوارض بارداری

 زنان مبتلا به لوپوس خطر ابتلا به سقط جنین را افزایش می دهند زیرا خطر ابتلا به

 فشار خون بالا باعث افزایش زایمان زودرس می شود. پزشکان توصیه می کنند

برای کاهش خطر زمان بارداری را به تاخیر بی اندازند و حداقل تا شش ماه تحت کنترل باشند.

هومینو  با داشتن کادری مجرب امکان ارائه تمامی خدمات پرستاری را برای شما فراهم آورده

و توانایی مراقبت از بیمار در منزل  و فیزیوتراپ و همیار کودک  و روانشناسی برای شما میسر می سازد. جهت اطلاعات بیشتر با

مشاورین مجرب تماس عمل آورید.


تفاوت اختلال دوقطبی و اختلال شخصیت مرزی

تشخیص این اختلال‌ها و تمایز بینشون نیاز به بررسی دقیق تخصصی داره و انقدر دشواره

که متخصصان هم گاهی دچار اشتباه میشن، پس در این مطلب، هدف، صرفا دادن اطلاعات

عمومی در موردشون هست.


نشانه‌های اختلال شخصیت مرزی
دشواری در تنظیم احساسات که منجر به تغییرات شدید در حالت روحی (مود) میشه، دمدمی

مزاجی، روابط شخصی بی‌ثبات (“دوستت دارم خیلی سریع میتونه تبدیل به “ازت متنفرم” بشه)،

به همراه عزت نفس و احساس ارزشمندی خیلی پایین که میتونه منجر به تمایل به خودکشی بشه.

همچنین احساس طرد شده بودن از جانب دوستان و خانواده، رفتار دمدمی مزاجی مثل پول

خرج کردن یا رانندگی بی‌ملاحظه، حالات روحی (مود) شدید مثل خشم، افسردگی و کج‌خلفی

که میتونه روزها طول بکشه.
عوامل ایجاد اختلال شخصیت مرزی نامشخصه ولی تحقیقات، عواملی مثل ژنتیک، محیط و کارکردهای

مغزی رو در به وجود اومدنش موثر میدونن.
در آمریکا ۱.۶ درصد از مردم اختلال شخصیت مرزی دارن اما این رقم تا ۵.۹ درصد هم در منابع دیگه

تخمین زده شده. همچنین ۷۵ درصد از موارد تشخیصی از اختلال شخصیت مرزی زن بودن.
همچنین در آمریکا ۲.۲ درصد از جمعیت دچار اختلال دو قطبی هستن که ۵۱ درصد هرگز تحت درمان

قرار نمیگیرن. خودکشی اولین عامل مرگ زودهنگام در افراد دچار اختلال دوقطبی هست و مرگ ۱۵

تا ۱۷ درصدشون به دلیل خودکشی است.
اختلال دو قطبی یا افسردگی-شیدایی (مانیک دیپرشن):
خیلی از ویژگی‌هاش مثل کج‌خلقی، تغییرات حالت روحی، و دمدمی مزاجی با اختلال شخصیت

مرزی مشترکه. اما شاخص اصلی تشخیص اختلال دو قطبی، فراز و فرودهای خیلی شدید در

حالات روحی هست. در حالت فراز، وجد شدید دارن که شامل هیجان و انرژی بیش از حد زیاد

هست. پرحرفی و انجام کارهای خطرناک از علائم این فاز است. در مقابل در نقاط فرود، روزهای

متوالی از افسردگی شدید و خستگی دارن که نمیتونن تمرکز کنن یا کار مفیدی بکنن. فرد دوقطبی

از حالت توهم در مورد داشتن توانایی های زیاد تا حالت کاملا ناامید و حس تهی بودن تغییر روحیه میده.
تفاوت‌ها
۱. اختلال مرزی از اونجایی که یک اختلال شخصیتی هست، علائمش پایدارترن در حالی که

در اختلال دو قطبی، دو حالت متفاوت (افسردگی و شیدایی) کاملا از هم تفکیک شده هستن

و بینش وقفه‌هایی وجود داره که تقریبا علائم هیچ کدوم از حالات در اونها دیده نمیشه.
فرد دارای شخصیت مرزی، یک سری خطوط پایه در شخصیتش دیده میشه که اضطراب، افسردگی،

حس پوچی، کج خلقی، خشم و مشکل داشتن در برقراری روابط با دیگران جزوشونه ولی در اختلال

دوقطبی، به سختی میشه یه هسته ی مرکزی برای شخصیت فرد پیدا کرد.
برای تشخیص اختلال دو قطبی باید فرد، حداقل یک فاز شدید شیدایی و سرخوشی {بدون علت}

رو تجربه کرده باشه.

۲. با نگاه به روابط شخصی، میشه اختلال‌های شخصیتی رو به خوبی تشخیص داد. افراد دچار

اختلال دوقطبی، گرچه ممکنه که روابط بین فردی اونها رو از یکی از دو حالت به حالت دیگه تغییر

حال بده ولی معمولا این تغییر حالت‌ها بدون دلیل بیرونی هستن در حالی که افراد دچار شخصیت

مرزی، بیشتر احتمال داره که تعاملاتشون با افراد دیگه، در تغییر حالت شدید اونا تاثیر داشته باشه.

۳. فرد دارای شخصیت مرزی، ممکنه در یک روز، بر اثر محرک‌های مختلف، حالات مختلف رو تجربه

کنه (به خاطر واکنش روانی بیش از اندازه به محرک‌های بیرونی). اما شخص دارای اختلال دوقطبی،

ممکنه روزها یا هفته‌ها در یکی از فازهای سرخوشی یا افسردگی باقی بمونه.

در پایان
هرچه این اختلال‌ها زودتر تشخیص داده بشن، میتونن سریع‌تر و موثرتر درمان بشن. تشخیص نادرست

میتونه حالشون رو بدتر بکنه و حتی خطرناک باشه. چون مثلا اگر بیمار دوقطبی، تشخیص شخصیت

مرزی داده بشه و بهش داروی ضد افسردگی تجویز بشه (چون شخصیت های مرزی اغلب در فاز افسردگی هستن)،

وقتی که وارد فاز شیدایی بشه، اون دارو وضعیتش رو تشدید میکنه و میتونه خطرناک باشه. ۶۹ درصد بیماران

دو قطبی در ابتدا تشخیص اشتباه در موردشون داده میشه و برای یک سومشون این تشخیص اشتباه

تا زمان طولانی ادامه پیدا میکنه.