هومینو، کارشناس آنلاین خدمات خانگی و اداری

سامانه و اپلیکیشن درخواست خدمات خانگی و اداری

هومینو، کارشناس آنلاین خدمات خانگی و اداری

سامانه و اپلیکیشن درخواست خدمات خانگی و اداری

بعد از شکست عشقی چه کنیم؟

شکست عشقی پایان دادن به چیزی است که به خاطرش زندگی کردن ارزشمند بوده است.

اگر از یک رابطه عاشقانه بیرون آمده باشید، حتماً درباره این فکر کرده‌اید که چه اندازه زمان نیاز

است تا شما از دوست داشتن طرف مقابلتان دست بکشید و دیگر به او و رابطه از دست رفته

خودتان فکر نکنید. در حقیقت این موضوع و زمانی که برای پایان دادن واقعی به روابط وجود دارد،

از هر فردی به فرد دیگر متفاوت است. شرایط و روحیه فرد تا حد زیادی در چگونگی بهبود وضعیت

وی و کنار آمدنش با شرایط فعلی تأثیرگذار هستند.

بخشی از آینده‌ای که در ذهنتان ساخته بوده‌اید با طرف مقابل بوده است و پس از اتمام روابط

این بخش کاملاً نابود شده و از بین می‌رود. این چیزی است که افرادی که شکست عشقی خورده‌اند

آزار می‌دهد. همه چیز به شما بستگی دارد و این که درباره گذشته و آنچه برای آینده با مخاطب

خاصتان تصور می‌کرده‌اید احساساتی عمل کرده باشید.
تنها درمانگر در این مورد زمان است. باید به خودتان زمان بدهید تا همه چیز به شرایط عادی برگردد

و بتوانید این شکست را بپذیرد و آن را بخشی از زندگی و تجربیاتش بدانید. M. Kathleen Casey

در این باره گفته است ” درد اجتناب ناپذیر است، اما این که درد بکشیم و خودمان را عذاب دهیم

کاملاً اختیاری است “.

چه بازه زمانی طول می‌کشد که شکست عشقی را پایان دهیم و آن را بپذیریم؟

اولین قدم برای گذر از شکست عشقی پذیرفتن آن است. شما چه بخواهید و چه نخواهید

این اتفاق رخ داده است و به هیچ عنوان نمی‌توانید به گذشته برگردید و این موضوع را در زمان

خودش حل و فصل کنید. در این زمان شما به رابطه‌ای که داشته‌اید پایان داده‌اید و باید این

موضوع را بپذیرد. سپس با صبوری مراحلی که برای گذر از این مرحله نیاز است را انجام دهید

تا بتوانید به زندگی عادی که داشته‌اید برگردید.

مرحله شوکه شدن و برانگیخته شدن احساسات

اگر شما در مرحله‌ای قرار دارید که به رابطه‌ای که داشته‌اید پایان داده‌اید، باید آماده باشید

که احساست مختلفی مانندترس، نفرت، تنهایی، خشم و غم به شما هجوم می‌آورند.

ترس از تنها ماندن از جمله پررنگ‌ترین احساساتی است که شکست عشقی در پی دارد.

به نحوی که فرد تصور می‌کند روی این کره خاکی تنها او و مخاطب خاصش زندگی می‌کرده‌اند

و دیگر هیچ کسی وجود ندارد که او را درک کند و وی همیشه باید تنها بماند.
با هجوم احساسات مختلف فرد مدام از خودش می‌پرسد که چرا این اتفاق رخ داده است؟

چه کاری برای رسیدن به نتیجه متفاوت باید انجام دهم؟ حتی ممکن است فرد به این موضوع

فکر کند که چه کاری انجام داده که سبب به پایان رسیدن رابطه عاطفی شده است و مدام

به دنبال راهکارهایی برای تغییر دادن نتیجه باشد.
این احساسات در اوایل تجربه شکست عشقی طبیعی هستند و باید به خودتان زمان بدهید

تا احساسات برانگیخته شده فروکش کنند. سپس می‌توانید آینده روشنی که در پیش روی

شما قرار دارد را ببینید.

انکار به پایان رسیدن یک رابطه عاشقانه

انکار کردن یکی از واکنش‌هایی است که پس از پایان رابطه و شکست عشقی رخ می‌دهد.

فرد دائم در حال انکار کردن این موضوع است که رابطه‌ای که داشته به پایان رسیده و مدام

خودش را توجیه می‌کند که دوباره همه چیز مثل سابق خواهد شد. این واکنش پس از پایان

هر رابطه‌ای کاملاً طبیعی است. مهم این است که بتوانید از این مرحله عبور کنید و غم و

اندوه مرحله انکار را پشت سر بگذارید.

تا جایی که می‌توانید اشک بریزید

هنگامی که احساس غم و اندوه می‌کنید بهترین راه این است که گریه کنید. هنگام شکست

عشقی نیز مانند دیگر زمان‌هایی که با مشکل بزرگی مواجه شده‌اید یک توپ بزرگ درون گلو

حس می‌کنید که نمی‌توانید آن را ببلعید و جلوی نفس کشیدن شما را گرفته است. برای این

که از شر این بغض و تورمی که در ناحیه گلو ایجاد شده راحت شوید، باید به زیر دوش آب،

یک مکان خلوت و حتی ماشین شخصی خود پناه ببرید و اجازه بدهید بی‌وقفه اشک از چشمانتان بیرون بریزد.
مانع از اشک ریختن خود نشوید. اجازه بدهید تمام غم‌ها و ناراحتی‌ها با اشک‌های شور از بدن

شما بیرون بریزد. پس از اشک ریختن احساس آرامشی بی‌حد و اندازه خواهید داشت و این

نشان می‌دهد که شما از غم بزرگی که داشته‌اید خلاص شده‌اید.

مراقبت‌های اولیه را از خودتان به دست فراموشی نسپارید

برخی از افراد پس از شکست عشقی دیگر دلیلی نمی‌بینند که به خودشان برسند و این

مقدمه‌ای برای مواجه شدن با انواع و اقسام بیماری‌ها است. درست است که شما از لحاظ

روحی موقعیت مناسبی ندارید و دیگر کسی برای این که او را ببوسید وجود ندارد؛ اما این

دلیل نمی‌شود که مسواک زدن را جدی نگیرید و باید هر روز دو تا سه بار دندان‌هایتان را مسواک کنید.
هر انسان باید در طول روز غذا بخورد تا انرژی لازم را به دست بیاورید؛ بنابراین حتماً وعده‌های

غذایی را میل کنید. فراموش نکنید باید رژیم غذایی همیشگی خود را حفظ کرده و مانند همیشه

تعادل را در غذا خوردن رعایت کنید.

ارتباط با دوستانتان را حفظ کنید.

برای بهبود روحیه خود سعی کنید زمان بیشتری را با دوستانتان بگذرانید. هیچ چیز به اندازه

گفتمان‌های دوستانه و درد و دل با فردی که شما را درک می‌کند نمی‌تواند برای ترمیم روحیه

شما مؤثر باشد. شما می‌توانید در قالب پیام‌های متنی با دوستتان درد و دل کنید یا سر روی

شانه او بگذارید و گریه کنید. حضور در جمع دوستان و شوخی‌هایی که وجود دارد، خنده را دوباره مهمان لب‌های شما می‌کند.
با وجود این که پس از شکست عشقی اغلب افراد از جمع فاصله می‌گیرند و تنها بودن را ترجیح می‌دهند؛

اما سعی کنید همیشه در جمع باشید و از اجتماع فاصله نگیرید تا سریع‌تر بتوانید خودتان را جمع و جور کنید

و به زندگی عادی که داشته¬اید برگردید.

به مسافرت بروید

یکی از بهترین راهکارها برای بهبود روحیه افرادی که تازه به یک رابطه عاطفی پایان داده‌اند،

مسافرت است. برای پایان دادن به غم و سوگواری شکست عشقی، باید از خانه خارج شوید

و مدتی از محیط دور شوید. یک سفر چند روزه می‌تواند به طور کامل روحیه از دست رفته شما

را ترمیم کندو آرامش را به زندگی¬تان برگرداند.
یک بلیط اتوبوس یا قطار بگیرید و به جایی که دوست دارید بروید. سعی کنید برای سفر مکان‌های

را انتخاب کنید که تا به حال به آنجا نرفته‌اید. تماشای طبیعت مسحور کننده و سپری کردن ساعاتی

کنار دریا می‌تواند حس و حالتان را به طور کامل عوض کند.
در دل طبیعت فرصت زیادی برای فکر کردن دارید و می‌توانید برنامه‌هایی که برای زندگی دارید را منظم کنید.


افسردگی چیست؟


افسردگی بیماری بسیار شایع عصر ماست و در تمامی جهان روندی فزاینده دارد.

این در حالی است که حدود نیمی از مبتلایان به افسردگی یا از بیماری خود بی خبرند

یا بیماری آن‌ها چیزی دیگر تشخیص داده شده است.

افسردگی یک بیماری اختصاصی نیست بلکه در تمام سنین و همه نژادها، هم در زنان و

هم در مردان ظاهر می‌شود. افسردگی بیماری ساده‌ای نیست بلکه انواع گوناگون دارد

به طوری که در بعضی افراد به صورت‌هایی ظاهر می‌شود که ما عموماً آن‌ها را افسردگی

نمی‌شناسیم. افسردگی پس از آنکه درمان شد غالباً باز می‌گردد.

بیشتر بدانید: نشانه های افسردگی چیست؟

افسردگی مسائل گوناگونی به همراه دارد. غیر از مسائل پزشکی و اندوه که بسیار شایع

است، فرد مبتلا به افسردگی خود را در کار‌ها مورد تبعیض و از نظر اجتماعی مطرود و حتی

منفور خانواده خودش می‌بیند. گاهی انزوای همراه افسردگی، بیمارانی را که وضعی درمان

پذیر دارند به دوری از مردم یا به سوی مرگ سوق می‌دهد. درباره افسردگی خبر‌های خوشی

نیز وجود دارد:بیشتر انواع افسردگی قابل درمان اند.

Depression که غالباً افسردگی بالینی، اختلالات خلق و خوی یا اختلالات عاطفی نامیده

می‌شود، بیمار را دچار آشفتگی اندیشه، آشفتگی عاطفی، تغییر رفتار و بیماری‌های جسمان

ی می‌کند.

افسردگی بالینی، از دیدگاه عملکرد‌های اجتماعی بیش از دیگر بیماری‌های مزمن، بیمار را

ناتوان می‌کند. افسردگی کبیر بیش از بیماری‌های مزمن ششی، التهاب مفصل و دیابت، ناتوان

کننده است. افسردگی یک نشانگان (Syndrom) یعنی مجموعه‌ای از علامات مرضی (Symptoms)

مختلف است.

ملاک‌های تشخیص افسردگی عبارت اند از:

  1.  افسرده بودن خلق و خوی در بیشتر روزها، تقریباً هر روز.

  2. کاهش آشکار علاقه یا میل به هر نوع فعالیت در زندگی.

  3. کاهش یا افزایش قابل توجه وزن بر اثر کاهش یا افزایش اشتهای غذا خوردن.

  4. بی خوابی یا پرخوابی در غالب شب ها.

  5.  افزایش یا کاهش اعمال روانی حرکتی یا فعالیت‌های ذهنی.

  6. خستگی یا کاهش انرژی.

  7. احساس بی ارزشی یا گناهکار بودن.

  8. کاهش توان اندیشیدن یا تمرکز ذهن و تصمیم گیری.

  9. اندیشیدن به مرگ (نه ترسیدن از آن) و به خودکشی، بدون داشتن طرحی برای آن،

  10. یا اقدام به خودکشی با طرحی از پیش ریخته.

داشتن حداقل پنج علامت یاد شده برای ابتلا به افسردگی کبیر کافی است. ولی علامات مرضی

یک و دو باید جزء آن علامت باشند. افسردگینمی‌تواند واکنش معمولی مرگ یک عزیز باشد.

همه افراد مبتلا به افسردگی تمام علامات مرضی این بیماری را ندارند و شدت علامات مرضی

در افراد مختلف متفاوت است.

معرفی انواع افسردگی

افسردگی اقسام گوناگون دارد، شایع‌ترین آن افسردگی کبیر است که فرد مبتلا به آن گاهی

شاد و خوشدل و موقتاً فعال می‌شود. نوعی از افسردگی کبیر به افسردگی مالیخولیایی

موسوم است که بیمار هیچ گاه از چیزی دلخوش نمی‌شود در حدود ۱۵ درصد مبتلایان به افسردگی

کبیر دچار افسردگی اوهام اند که معمولاً با خلق و خوی اندوهگین همراه است. مثلاً خود را

گناهکار و غیر قابل بخشش تصور می‌کنند. در حدود ۱۵ در صد مبتلایان به افسردگی کبیر نیز

دچار روان پریشی می‌شوند.

نوع دیگری از افسردگی وجود دارد به نام “افسردگی غیرمعمول” که بر خلاف اسمش شایع است.

علامات مرضی آن عکس علامات مرضی افسردگی معمولی است که مبتلایان کم می‌خوابند و کم

می‌خورند. مبتلایان به افسردگی غیر معمول زیاد می‌خوابند و زیاد می‌خورند و به سرعت اضافه وزن

پیدا می‌کنند. به قول یکی از متخصصان برجسته بیماری افسردگی (دونالد کلاین)، افسردگی غیر

معمول، “مزمن” است نه” دوره ای”؛ از بلوغ آغاز می‌شود و بیماران نسبت به همه امور کم توجه‌اند.

نوع دیگرافسردگی، روان رنجوری است که عموماً حدود دو سال طول می‌کشد و علامات مرضی آن

خفیف‌تر از افسردگی کبیر است، ولی همواره احساس ناراحتی می‌کنند.

شیوع افسردگی در قرن بیستم به خصوص بعد از دو جنگ جهانی بیشتر شده است، علت آن را مصرف

دارو و الکل، افزایش استرس و کاهش اشتغال گفته‌اند؛ علت دیگر افزایش افسردگی تغییرات

اساسی اجتماعی است. گروهی از روان شناسان بر این باورند که جامعه کنونی، کانونی ناسالم

در درون افراد به وجود آورده و آن‌ها را بیش از اندازه به رضایت خاطر و شکست‌های شخصی

وابسته کرده است.

آنچه گفته شد جنبه نظری دارد، ولی بعضی از پژوهشگران درباره جنبه علمی علت‌ها اظهار

نظر کرده اند. بر اساس پژوهش‌های آنها، تلویزیون ” منشاء عمده افسردگی است”Paul Kottl

روان پزشک مرکز پزشکی پنسیلوانیا کشف کرده است که ” ارتباط تنگانگی بین دسترسی مداوم

کودکان به تلویزیون و افسردگی کبیر در ۲۴ سالگی وجود دارد. “Kottl می‌نویسد:

” اثرات اجتماعی برنامه‌های چند ساعته تلویزیونی، باید از دلایل شروع زودرس افسردگی کبیر در

نوجوانان به حساب آید، هزاران ساعت تماشای تلویزیون، کودکان ما را در معرض خشونت‌های ابلهانه

مکرر قرار می‌دهد و آن‌ها را هر چه بیشتر از تماس‌های اجتماعی با همسالان و خانواده دور می‌کند. ”

افسردگی کبیر بیشتر در دهه‌های سوم و چهارم زندگی ظاهر می‌گردد و در غالب افراد بین شش

ماه تا یک سال، حتی بدون درمان رفع می‌شود؛ ولی اگر درمان شود بعد از چند هفته از بین می‌رود.

بازگشت افسردگی در بیش از نیمی از افراد ظرف دو سال بعد از رویداد نخستین رخ می‌دهد. خطر

افسردگی با تعداد بازگشت‌ها افزایش می‌یابد. بدین معنی که بعد از دو بازگشت، هفتاد در صد و بعد

از سه بازگشت به نود درصد می‌رسد.

عوامل زیر خطر بازگشت افسردگی را افزایش می‌دهند

  • اگر نخستین افسردگی پیش از بیست سالگی رخ داده باشد و سابقه خانوادگی موجود باشد.
  • اگرنخستین افسردگی شدید باشد و دیر به درمان اقدام شده باشد؛
  • اگر بیماری روانی دیگری نیز وجود داشته باشد.
  • اگر فرد نسبت به استرس‌ها یا دیگر عوامل اجتماعی آسیب پذیرتر باشد.
  • اگر فرد از افسردگی قبلی کاملاً بهبود نیافته باشد؛
  • گر افسردگی در اواخر عمر رخ داده باشد

علائم جسمی و فیزیکی افسردگی و اضطراب

افسردگی می‌تواند باعث بروز علایم جسمی (فیزیکی) نیز شود.

افراد افسرده اغلب به این نتیجه می‌رسند که آن‌ها دارای یک بیماری جسمی هستند، زیرا احساس

خستگی زیاد و درد دارند.

افسردگی چه مشکلات جسمی ایجاد می‌کند

افسردگی بیماری است که ممکن است در هر سنی برای یک فرد ایجاد شود. افسردگی علائم

روحی و جسمی خاصی دارد که بروز هریک از این علائم بر کیفیت زندگی او تاثیر میگذارد.

این که گه گاه احساس ناراحتی کنیم، طبیعی است، اما افسرده بودن یک چیز کاملا متفاوت است.

افسردگی می‌تواند علائم گوناگونی داشته باشد که هم روحی است و هم جسمی. این علائم و

عوارض، زندگی روزمره‌ی فرد را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

آن‌هایی که افسردگی دارند، احساس اندوه، ناامیدی و تنهایی کرده و معمولا علاقه و تمایل خود را

به چیز‌هایی که زمانی برای شان لذت بخش بوده از دست می‌دهند. تمام این احساسات می‌توانند

در توانایی فرد برای عملکرد مناسب مداخله کرده و اثری وحشتناک بر کیفیت زندگی او بگذارند.

هر چند خیلی از افراد نسبت به علائم روحی افسردگی آگاهی دارند، اما علائم جسمی مربوط به

افسردگی اغلب نادیده گرفته می‌شود، چون ظاهرا ارتباطی دیده نمی‌شود. برای فهم و درک افسردگی

باید از علائم جسمی آن نیز مطلع باشید تا به موقع آن را تشخیص داده و به دنبال درمان بروید.

۸ نشانه جسمی افسردگی

  • ۱. افزایش یا کاهش وزن

افسردگی، روی هورمون‌های تنظیم کننده‌ی اشتها اثر گذاشته و باعث می‌شود میل داشته باشید

بیشتر یا کمتر از حد معمول غذا بخورید. همچنین مشکلات خواب ِ. مربوط به افسردگی هم می‌تواند

مشکل اشتها را تشدید کند، چون کمبود خواب هم هورمون‌های گرسنگی و سیری را مختل می‌کند.

مطالعه‌ای که در سال ۲۰۰۸ در نشریه‌ روانشناسی سلامت منتشر شد گزارش می‌دهد که افراد

افسرده، به میزان زیادی در معرض ابتلا به چاقی هستند. این یافته ها، نتیجه‌ی مرور و بررسی اطلاعات

جمع آوری شده از ۱۶ مطالعه هستند. اگر شما یا کسی که می‌شناسید، تغییرات نسبتا ناگهانی

در وزن داشته است، لازم است به پزشک مراجعه کرده تا احتمال افسردگی بررسی شود.

  • ۲. احساس درد

گاهی درد عضله یا مفصل می‌تواند نشاندهنده‌ی افسردگی باشد. وقتی شما احساسات خود را درون

تان نگه می‌دارید، این احساسات نهایتا به شکل درد‌های جسمی بروز خواهند کرد. فرقی نمی‌کند

سردرد باشد یا کمردرد، هیجانات و احساسات سرکوب شده می‌توانند درد‌های جسمی را تشدید کنند.

مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۴ انجام شده و در PLOS ONE منتشر شد دریافت بیمارانی که افسردگی

دارند یا افسردگی شان درمان شده یا دچار اختلال اضطراب هستند و همچنین آن‌هایی که علائم

شدیدتری دارند، در مقایسه با آن‌هایی که افسردگی یا اضطراب ندارند، درد‌های طاقت فرسای بیشتری

از نظر قلبی و تنفسی دارند. همچنین کمردرد در میان افراد دچار اختلالات خلقی یا اضطرابی شایع

است. دلیلش هم این است که افراد افسرده، عادت به پایین انداختن شانه‌ها دارند که منجر به

کمردرد می‌شود.

  • ۳. مشکلات معده

بین مشکلات گوارشی- نفخ و یبوست و سندرم روده‌ی تخریک پذیر و … – و افسردگی نیز ارتباط وجود

دارد. روده نسبت به وضعیت روحی واکنش نشان می‌دهد. همچنین سلول‌های عصبی موجود در روده‌ی

شما، ۸۰ تا ۹۰ درصد سروتونین بدن تان را تولید می‌کنند. سروتونین، یک فرارسان ِ. عصبی ِ. بهبود دهنده‌ی

خلق و خوست.

ضمنا افراد افسرده بیشتر به غذا‌های بسیار شیرین تمایل دارند که موجب التهاب مغز شده و تعادل

باکتری‌های خوب و بد را در روده بهم می‌زند. مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۱ توسط دانشکده‌ی پزشکی

دانشگاه استنفورد انجام شد اینطور اعلام می‌کند که برخی از بیماری‌های روانشناسی مانند افسردگی

بیشتر می‌توانند نتیجه‌ی اختلالات معدی و روده‌ای مانند سندرم روده‌ی تحریک پذیر باشند تا علت آن.

مطالعه‌ی دیگری هم که در سال ۲۰۱۴ صورت گرفته و نتایج آن در سالنامه‌ی روده شناسی منتشر

شد گزارش می‌دهد، اضطراب و افسردگی هر دو به سندرم روده‌ی تحریک پذیر و کولیت زخمی مربوط

هستند. یک ارتباط دیگری که بین این اختلالات روانشناسی و ناهنجاری‌های گوارشی وجود دارد این

است که بیماری‌های روده‌ای و معده‌ای مزمن می‌توانند روی رفتار‌های روانی – اجتماعی اثر بگذارند.

در مطالعه‌ی جدیدتری که در سال ۲۰۱۶ انجام شده و در PLOS ONE منتشر شد، محققان اطلاعات

مربوط به ۶۴۸۳ نوجوان آمریکایی را تجزیه و تحلیل کرده و دریافتند کودکان و نوجوانانی که سابقا از

ناهنجاری‌های روحی خاصی رنج می‌برده اند، به دفعات بیشتری دچار بیماری‌های جسمی می‌شوند.

  • ۴. مشکلات پوستی

هورمون‌های استرس به پوست آسیب می‌زنند. افسردگی باعث افزایش سطح هورمون کورتیزول

می‌شود بنابراین مشاهده‌ی مشکلات پوستی در میان افراد مبتلا به افسردگی، شایع است. حتی

افسردگی می‌تواند بیماری های، چون اگزما، پسوریازیس و آکنه را تشدید کند.

بنا به گزارشی از Dermatologic Clinics، تقریبا ۳۰ درصد از بیماران پوستی، دچار اختلالات روانپزشکی

هستند. مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۵ نشان داد افسردگی و اضطراب در میان بیماران مبتلا به پسوریازیس،

درماتیت آتوپیک، اگزمای دست و زخم‌های پا شایع است. ارتباط بین افسردگی و مشکلات پوستی

ممکن است به دلیل خودنادیده انگاری باشد که از پیامد‌های معمول در افسردگیست.

  • ۵. میگرن

سردرد‌ها و میگرن هم مانند درد‌های مزمن، با افسردگی مرتبط هستند. هر چند افسردگی می‌تواند

منجر به میگرن شود، اما خود ِ. افسردگی یک علامت شایع در افراد مبتلا به سردرد‌های میگرنی است.

میگرن می‌تواند دلیل ِ. پنهان ابتلا به اختلالات خلق و خو مانند افسردگی باشد و یا برعکس. این

ارتباط مخصوصا در افرادی که تجربه‌ی میگرن همراه با هشداردهنده‌ی حسی (آئورا) هستند، قوی‌تر

است؛ آئورا، دیدن جرقه‌های نور، نقاط کور و یا سوزن سوزن شدن دست‌ها و پا‌ها حین یک حمله‌ی میگرن است.

مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۱ در نشریه‌ی سردرد و درد منتشر شد گزارش می‌دهد آن‌هایی که دچار

میگرن همراه با آئورا هستند، بیشتر از کسانی که میگرن بدون آئورا را تجربه می‌کنند، در معرض افسردگی هستند.

 

  • ۶. مشکلات خواب

افسردگی می‌تواند طیف وسیعی از مشکلات مربوط به خواب را به بار بیاورد، شامل مشکل در به

خواب رفتن، مشکل در خواب مستمر و خواب آلودگی در طول روز. افسردگی اغلب همراه با کمبود

انرژی و احساس گیج کننده‌ی خستگی است که می‌تواند جزو ناتوان کننده‌ترین علامت‌های افسردگی

باشد. نکته‌ی عجیبی که وجود دارد این است که با وجود اینکه ممکن است خیلی احساس خستگی

و خواب آلودگی کنید، اما خواب تان کیفیت خوبی نداشته باشد.

نداشتن خواب با کیفیت و آرامشبخش می‌تواند موجب اضطراب شده و بیماری تان را بدتر کند. مطالعه‌ای

که در سال ۲۰۰۸ انجام شد گزارش می‌دهد، ناآرامی‌ها و شوریدگی‌های ذهنی و عینی در افسردگی

بسیار شایع هستند که آزاردهنده، فرسوده کننده و معمولا درمان نشده باقی می‌مانند. اختلالات خواب

بیانگر تغییراتی در عملکرد فرارسان‌های عصبی در مغز هستند که آسیب‌های چشمگیری به کیفیت

زندگی وارد می‌کنند.

  • ۷. درد قفسه سینه

درد قفسه سینه، علامتی معروف در بیماری‌های قلبی علائم جسمی افسردگی است. اما چیزی که خیلی از افراد نمی‌دانند

این است که درد قفسه سینه، با افسردگی ارتباط دارد و برعکس. افسردگی می‌تواند روی ریتم قلب

اثر بگذارد، فشار خون را بالا ببرد و انسولین را افزایش بدهد، کلسترول و هورمون استرس را هم افزایش بدهد.

مطالعه‌ای در سال ۱۹۹۸ انجام شد نشان داد افسردگی بالینی می‌تواند یک ریسک فاکتور غیروابسته

برای بیماری عروق کرونری، ده‌ها سال بعد از شروع افسردگی بالینی باشد. افراد افسرده، یک سیستم

استرس بیولوژیکی اختلال گر دارند که توصیه می‌شود افراد دچار افسردگی شدید، آزمایشات مربوط به

بیماری‌های قلبی و عروقی را حتما انجام بدهند. همچنین مطالعه‌ای در سال ۲۰۱۳ نشان دریافت، آن‌هایی

که دچار نارسایی‌های قلبی هستند و افسردگی علائم جسمی افسردگی  متوسط یا شدید دارند، در مقایسه با آن‌هایی که

افسردگی ندارند، چهار برابر بیشتر در معرض مرگ زودرس اند.

  • ۸. مشکلات دهان و دندان

افسردگی می‌تواند روی سلامت دهان و دندان‌ها نیز اثر بگذارد که عموما به دلیل عدم رعایت کافی

بهداشت و مراقبت‌های فردی است که از پیامد‌های افسردگی می‌تواند باشد. محققان دریافتند

افسردگی و اضطراب موجب از دست دادن دندان می‌شود.

مطالعه‌ای که در سال ۲۰۱۶ انجام شد توصیه کرده است امروزه روانشناسان باید از عواقب رژیم غذایی

نامناسب و دارو‌های روانپزشکی که بیماران دچار افسردگی مصرف می‌کنند آگاه باشند و اقدامات لازم

برای بررسی وضعیت بهداشت دهان و دندان را انجام دهند.

 

منبع :گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان،


بچه ها از چه سنی می توانند وارد فضای مجازی شوند؟

 نظارت بر فعالیت های آنلاین کودکان در سال های آغازین آشنایی با رایانه و اینترنت

بسیار اهمیت دارد و لازم است تا کودکان در تمام لحظات تحت کنترل باشند. به علاوه،

کودکان تنها می توانند نیم ساعت در روز را با سایت های متناسب سن خود سپری کنند.

اما برای کودکان بالای هفت سال، شرایط فعالیت های اینترنتی کاملا تغییر می کند.

محدود کردن کودکان و نوجوانان در استفاده از فضای مجازی یک الزام است 

متاسفانه در حال حاضر کودکان حتی در سن ۸، ۹ سالگی در اینستاگرام صفحه‌های

شخصی راه‌اندازی می‌کنند که این موضوع می‌تواند آسیب بسیاری به کودکان وارد کند

چراکه ممکن است کودکان و نوجوانان به خاطر کنجکاوی‌های متعدد،‌ وارد فضاهایی

شوند و یا با افرادی معاشرت کنند که صدمات جبران ناپذیری به آنها و یا خانواده‌شان

وارد کند

اگر از ابتدای دوران تولد کودک، رابطه و صمیمیت بیشتری میان والدین و فرزند ایجاد

شود این موضوع می‌تواند ساختار مناسب دفاعی بسیار خوبی ایجاد کند تا کودک از

هرگونه سوءاستفاده و آسیبی دور باشد. صمیمیت در رابطه والدین و فرزند کمک می‌کند

تا کودک برای ورود به هر فضایی آنها را آگاه کند، با آنها مشورت کند و در هر شرایطی

نظر آنها را جویا شود. از طرفی دیگر، والدین می‌توانند براساس این صمیمیت شرایطی

فراهم کنند که امکان حضور مداوم کودک در فضای مجازی تعدیل یابد.

راهکارهایی بر اساس سن و مراحل مختلف 

۲ تا ۴ سال:

با شروع ۳ سالگی، برخی از کودکان را می توان از مزایای -مقداری جزئی- استقلال در

فضای وب بهره مند کرد از این رو آنها می توانند به کاوش و تجربه های جدید دست یابند

و حتی اشتباهات مختص به خود را مرتکب شوند.

البته این به مفهوم آزادی کامل کودکان در فضای اینترنت نخواهد بود. بهترین کار آن است

که والدین وب سایت های مناسب برای بازدید آنها را انتخاب کرده و خروج از وب سایت ها

نیز بر عهده فرزندان نباشد. البته وقتی فرزندانتان در سایت های ایمن شناخته شده هستند،

لازم نیست که تمام مدت بالای سر آنها ایستاده و یا کنارشان بنشینید.

۴ تا ۷ سال: 

در این محدوده سنی، کودکان شناسایی های جدید خود را در فضای مجازی آغاز می کنند،

اما همچنان حفظ رابطه نزدیک والدین و فرزندان در فضای اینترنت بسیار مهم است. زمانی که فرزند

شما در محدوده سنی مذکور قرار دارد، باید دسترسی او به اینترنت را تنها به سایت هایی که از قبل

مشاهده کرده اید و نسبت به محتوای مفید آن اشراف دارید، محدود نمائید.

بسیار مهم است که کودکان شما دراین محدوده سنی تجربه های مثبتی را از سایت هایی که با آن

سرو کار دارند، کسب کنند. این به مفهوم هر چه دور نگه داشتن کودکان از سایت های خطرناک نیست،

بلکه اطمینان حاصل کردن از آن است که سایت های مورد بازدید، فرزندانمان را به سمت تخریب فکری سوق نمی دهد.

۷ تا ۱۰ سال:

در این محدوده سنی، کودکان با نگاهی فراخانوادگی بدنبال کسب موجودیت اجتماعی و اطلاعات

بیشتر هستند. این زمانی است که فشار همسالان آغاز و تبدیل به یک مساله پیچیده برای بسیاری

از بچه ها می شود. به اعتقاد “ریچارد تافت” (روانشناس)، فرزندان -در محدوده ۷تا۱۰ سال- در جستجوی

استقلال بیشتر از والدین خود هستند.

در طول این سالها، باید مقداری هم به تقویت استقلال کودکان توجه داشت، اما بازهم تکرار می کنیم

که این به مفهوم کنار نشستن والدین نیست. همانطور که فرزندانِ خود را به تنهایی- در این محدوده

سنی- برای تماشای فیلم روانه نمی کنید، بسیار مهم است که در فضای مجازی نیز با آنها همراه باشید.

علاوه بر این، استفاده از نرم افزارهای فیلترینگ و محدود کردن کودکان به سایت های جستجو شده

از طریق موتورهای جستجو ایمن(برای کودکان) نیز باید مدنظر باشد.

۱۰ تا ۱۲ سال:

طی این دوره پیش از نوجوانی، بسیاری از بچه ها در جستجوی استقلال بیشتر هستند. حتی اگر

حس استقلال طلبی برجسته هم نشود، در این زمان استفاده از اینترنت برای انجام تکالیف مدرسه،

کشف منابع جدید برای سرگرمی، ورزش و سایر جذابیت ها آغاز می شود. رده سنی ۱۰ تا ۱۲

سال همچنین زمانی است که والدین نه تنها باید نگران نوع فعالیت های فرزندان خود در فضای

آنلاین باشند بلکه زمان و میزان کار با اینترنت نیز اهمیت می یابد.

در واقع وظیفه شما(والدین) این است که آنها را در مدیریت استقلال خود همیاری کنید. محدودیت هایی

را در کیفیت و زمان آنلاین بودن فرزندان اعمال کنید و مطمئن شوید که آنها در فعالیت های دیگر ماننند

ورزش، موزیک و کتابخوانی مشارکت دارند.


صمیمیت در رابطه والدین و فرزند کمک می‌کند تا کودک برای ورود به هر فضایی آنها را آگاه کند‎

۱۲ تا ۱۴ سال:

– در این گروه سنی، بچه ها بسیار اجتماعی می شوند و تمایل زیادی به گفتگوهای آنلاین(چت)

دارند. با تکرار قوانینی مربوط به حفظ حریم خصوصی برای فرزندانتان، مطمئن شوید که آنها اطلاعات

شخصی خود را منتشر نکرده و بدون هماهنگی شما با مخاطبان آنلاین خود(در اتاق های گفتگو)

قرار ملاقات نخواهند گذاشت.

همچنین تاکید بسیاری بر عدم تبادل عکس با افراد ناشناس در فضای اینترنت داشته باشید. در سن

۱۲ تا ۱۴ سال باید درک روشنی از این حقیقت وجود داشته باشد که افراد ناشناس در فضای اینترنت

ممکن است تا واقعیت فاصله زیادی داشته باشند.

– محدوده سنی ۱۲ تا ۱۴ سال، دورانی است که کودکان نسبت به مسائل جنسی علاقه نشان

می دهند. این کاملا برای آنها طبیعی است که در رابطه با جنس مخالف (و حتی همجنسان خود)

کنجکاو شوند و عجیب نیست اگر که بخواهند به تصاویر و موضوعات جنسی دسترسی داشته باشند.

طی این دوره اکتشافی اولیه، برای بچه ها بسیار مهم است که بدانند والدین آنها در اطرافشان هستند

و از فعالیت های آنها آگاهی دارند. لازم نیست که تمام مدت در اتاقی باشید که فرزندانتان مشغول به وبگردی

هستند اما آنها باید بدانند که والدین و سایر اعضا خانواده در هر زمان به اتاق مذکور درسترسی دارند و

می توانند در رابطه با فعالیت های آنلاین آنها پرسش هایی را مطرح کنند.

– اگر فرزندانتان به اکتشاف سایت ها با محتوای جنسی علاقه مند هستند، مضطرب نباشید. اینکه

چگونه وضعیت موجود را مدیریت خواهید کرد بستگی به دیدگاه شما پیرامون چنین مسائلی دارد.

توجه داشته باشید که زمان تغییر کرده و از این رو بچه ها با محتوا و موضوعاتی در اینترنت مواجه می شوند

که به مراتب صریح تر و جذاب تر از تجربه های شما(والدین) از مجلات در زمان گذشته است.

– اگر بچه ها در جستجوی اینترنتی جدیت بیشتر به خرج دهند، احتمالا به سایت ها و گروههای خبری

دست می یابند که با انتشار محتوا و ترویج توهمات جنسی موجب پریشانی و هراس آنها و حتی

خود شما خواهند شد. این احتمالا قوی ترین استدلال برای فیلترینگ اینترنت است و البته استدلالی

محکم برای حضور نزدیک والدین در فعالیت های آنلاین فرزندان، ترویج ارزش های خانواه و ایجاد فضایی

از اعتماد و صداقت بین والدین و فرزندان است.

– اکثر کودکان در این سن به دانلود نرم افزار بازی از اینترنت و استفاده از آن بصورت آنلاین و یا آفلاین

علاقه مند می شوند. برخی از این بازی ها ممکن است دارای محتوایی نامناسب از منظر والدین باشند،

از این رو باید بدانید که فرزندتان با رایانه خود چه فعالیت هایی را انجام می دهد، حتی در مواقعی که به

فضای مجازی متصل نیستند. نرم افزارهای مانیتورینگ در این زمینه مفید هستند.

– محدوده سنی ۱۲ تا ۱۴ سال، دوره ای است که اکثر والدین آن را به عنوان زمانی مناسب برای

صحبت در رابطه با مسائل جنسی-با فرزندان خود- انتخاب می کنند. مطمئنا ایده خوبی خواهد بود اگر

به “واکنش” های خود در برابر کشف ناگهانی مشاهدات نامناسب فرزندتان در اینترنت هم کمی فکر کنید.

– شما می توانید از فیلترینگ و مانیتورینگ فعالیت های اینترنتی فرزندان خود در این رده سنی استفاده

کنید، اما ممکن است با مقاومت های نیز مواجه شوید. نکته مهم آن است که با فرزندان خود صادق

باشید و آنها درک روشنی از نوع و علت اقدامات پیشگیرانه شما داشته باشند. برای مثال، اگر از نرم

افزار فیلترینگ استفاده می کنید، باید فرزندتان را در جریان دلایل اقدام خود در راستای پیشگیری از

مواجه وی با محتوای نامناسب قرار دهید. همانطور که مانع حضور فرزند خود در برخی مکان ها -در

دنیای واقعی -می شوید، از امتیاز سرپرستی خود بهره برده و مانع دستیابی فرزندانتان به مکان هایی

مشخص و البته نامناسب در فضای مجازی شوید.



۱۴ تا ۱۷ سال:

این دوره سنی یکی از هیجان انگیزترین و پرچالش ترین دوره ها در زندگی فرزندان و حتی والدین

به شمار می رود. نوجوان شما بلوغ جسمی، احساسی و فکری را آغاز می کند و مشتاق است

تا استقلال هر چه بیشتر از والدین را تجربه کند. برخی از والدین این استقلال طلبی را به عنوان

زمانی برای رها کردن فرزندان خود تلقی می کنند اما تغییرات رفتاری فرزندان در این دوره به

مفهوم ترک وظایف سرپرستی از جانب والدین نیست. در این رده سنی، فرزندان در دوره ای

مهم و پیچیده از دوران زندگی خود قرار دارند و استقلال وهدایت را به همراه هم باید تجربه کنند.

در این دوره سنی، نوجوانان مستعد حضور در فعالیت های مخاطره آمیز آنلاین و آفلاین هستند.

با آنکه احتمال سو استفاده از یک نوجوان در اتاق های گفتگو(چت روم) بوسیله اشخاصی که با

آنها ارتباط برقرار می کند، بسیار کمتر از سایر گروههای سنی (قبلی) است اما این امکان وجود

دارد که نوجوان شما، اشخاصی را در فضای آنلاین ملاقات کند و از این مللاقات احساس خوبی

داشته باشد و در نهایت این رابطه را وارد دنیای حقیقی کند. نوجوانان باید بدانند هر کسی را

که در فضای مجازی ملاقات می کنند لزوما همانطور که خود را معرفی می کند، نیست و این

نکته ای بسیار مهم است.

اگرچه گاهی اوقات انتقال آموزه های ایمنی به نوجوانان دشوار است، اما آنها معمولا نیاز

به محافظت از خود در برابر کسانی که به دنبال سو استفاده هستند را می دانند. این درک باید

برای نوجوانان فراهم شود که تحت کنترل بودن آنها به مفهوم هوشیاری و آمادگی در برابر اشخاص

آسیب رسان است.

همانطور که اشاره شده بزرگترین خطر را می توان ملاقات دوستان فضای مجازی در دنیای واقعی

درنظر گرفت. اما در هر صورت اگر نوجوان شما با دوستی از فضای مجازی در دنیای واقعی ملاقات

کرد باید توجه داشت که این ملاقات در یک مکان عمومی برگزار شود.

والدین همواره توجه کنند که خودشان در دوران نوجوانی چه تمایلات و علاقه هایی داشته اند

تا بدین وسیله انتظاراتی معقول در رابطه با فرزندان داشته و از واکنش بیش از اندازه در هنگام

خطاها به دور باشند.

اگر نوجوان به شما اعتماد کرده و دررابطه با چیزی ترسناک یا نامناسب که در اینترنت با آن مواجه شده،

توضیحاتی را ارائه داد، هرگز مانع دسترسی وی به اینترنت نشوید. بلکه همراه او باشید و با هم تمرین کنید

تا در آینده چنین تجربیاتی مجددا روی ندهد. به خاطر داشته باشید که نوجوانان شما بزودی

به دوره بزرگسالی می رسند و نیاز دارند تا نوع رفتار مناسب و قضاوت عادلانه را بیاموزند و در نهایت

به برداشتی شخصی در رابطه با وبگردی و حتی زندگی در شرایط ایمن برسند.

– کاملا متناسب با این رده سنی است که فعالیت هایی مانند ارسال ایمیل، پیام رسان های فوری،

وبگردی، دانلود و بازی را در فضای اینترنت تجربه کنند.

– توسعه اساسی فعالیت های اینرتنتی در این رده سنی مربوط به زمانی است که بچه ها استقلال

و حریم خصوصی می خواهند. آنها هویت های مختلف را تجربه کرده و مرزهای گذشته را به چالش می کشند.

– مهارت های تفکر و اخلاق گرایی فرزند خود را در محدوده نگرانی های پیشگیرانه، احساسات

و نیازهای دیگران پروش دهید.

– به فرزندانتان کمک کنید تا مفاهیمی چون دانلود غیرقانونی و عواقب چنین اشتباهاتی را برای

خود و دیگران بیاموزند

– “اعتماد” در اینجا مساله ای بسیار مهم است. پس از آنکه به فرزندان خود آموزش های لازم در

رابطه با مبدل شدن به یک “شهروند دیجیتال مسئول” را ارائه کردید، به نیاز فرزند خود برای برخورداری

از حریم خصوصی احترام بگذارید.

– داشتن رفتاری فراتر از حد انتظار و محدودیت هایی بیش از استاندارها موجب از میان رفتن

فضای اعتماد میان شما و فرزندانتان خواهد شد.

تعیین حداقل سن مجاز برای ورود به شبکه های اجتماعی در اروپا

سن مجاز کودکان برای ورود به شبکه های اجتماعی ۱۶ سال تعیین شد ،حداقل سن مجاز کودکان برای حضور

در شبکه‌های اجتماعی از ۱۳ سال به ۱۶ سال در اواخر سال ۲۰۱۵ ، نشان‌ دهنده وجود نگرانی‌ هایی

در سایر کشور‌ها در مورد استفاده کودکان از شبکه ‌های اجتماعی است. علاوه بر این، طی یک نظرسنجی

که در ژوئن ۲۰۱۴ در اسپانیا انجام شد، نشان داده شد که درصد قابل توجهی از والدین، از حضور

کودکان ۱۰ تا ۱۷ ساله خود در شبکه‌ های اجتماعی و قرار دادن اطلاعات شخصی در دسترس عموم،

جلوگیری به عمل آورده و یا فعالیت‌‌ های کودکان توسط والدین نظارت می‌ شود.

۶ دلیل درخواست کمک از مشاوره خانواده


به مشاوره خانواده نیاز دارید وقتی‌که توانایی برقراری ارتباط با همسر خود را ندارید

وقتی رابطه زناشویی شما با همسرتان خوب نیست، بهبود رابطه زن و شوهر اغلب دشوار است.

عدم مهارت برقراری ارتباط صحیح با همسر می‌تواند شامل هر چیزی که منجر به ایجاد احساس افسردگی،

احساس نا امنی، بی اعتنایی و یا عدم علاقه به گفتگو با همسر گردد باشد.

البته در این مواقع لحن صحبت با همسر در روابط زناشویی نیز تغییر می‌کند.

گاهی در ارتباط با همسر، طرز صحبت و گفتگو از موضوع گفتگو مهم تر است.

عدم مهارت برقراری ارتباط صحیح با همسر نه تنها موجب آسیب رساندن به احساسات می‌شود،

بلکه موجب سوء استفاده عاطفی یا جسمی نیز می گردد.

به مشاوره خانواده نیاز دارید وقتی با همسر خود همانند هم اتاقی رفتار می کنید

وقتی رابطه زن و شوهر بیشتر شبیه به هم اتاقی شود تا یک رابطه زناشویی، نیاز به

 مشاوره خانواده ضروری به نظر می‌رسد. این به آن معنا نیست که اگر زوج برخی رفتارها را

از خود نشان دادند، در زندگی زناشویی مشکل دارند. اگر بعد از ازدواج یکی از زوجین

در روابط زناشویی احساس کمبود محبت و صمیمیت از طرف همسر خود کند،

این احساس به شما القا می‌شود که با همسر خود هم اتاقی هستید تا یک زن و شوهر و

به عقیده کارشناسان مشاوره خانواده نشانه خوبی در ازدواج نیست.

به مشاوره خانواده نیاز دارید وقتی نمی دانید چطور اختلاف با همسر خود را حل کنید

وقتی زن و شوهر در زندگی زناشویی تفاهم نداشته و هر دو از این اختلاف آگاه باشند،

شناختن ریشهاختلاف در زندگی زناشویی فقط نیمی از ماجراست.

به‌عنوان مشاور خانواده بارها این جمله را از مراجعین خود می‌شنوم که می‌گویند:

ما علل اختلاف با همسر در زندگی خود را می‌دانیم اما نمی‌توانیم چگونه به حل مشکلات زناشویی خود پایان دهیم.

این موقع بهترین زمان است تا از شخص سومی برای کمک به حل اختلافات زناشویی با همسر خود کمک بگیرید.

اگر زوج در زندگی مشترک با همسر خود اختلاف دارند، یک مشاور خانواده خوب می‌تواند ازدواج شما

را به درستی هدایت کند تا از تجربه یک ازدواج موفق در کنار همسر خود لذت ببرید.

به مشاور خانواده نیاز دارید وقتی همسر شما رفتارهای منفی از خود نشان می‌دهد

به‌عنوان یک مشاور خانواده معتقدم آنچه ما در درون احساس می‌کنیم سرانجام به بیرون بروز خواهد کرد.

حتی اگر برای مدتی بخواهیم این احساسات را پنهان کنیم و در خود بریزیم، بالاخره از جایی

دیگر به بیرون بروز می‌کنند. احساسات منفی مانند احساس خشم یا احساس درماندگی

نسبت به همسر و ازدواج خود می‌تواند به رفتارهای مضر و گاهی آسیب‌زا دز زندگی مشترک تبدیل شود.

اگرچه گاهی اوقات در هنگام مشاوره متوجه می شویم زن با در نظر گرفتن شرایط زندگی، مثلاً به خاطر فرزندان،

تصمیم به حفظ رابطه و ادامه زندگی مشترک گرفته اما به این دلیل که هنوز ریشه مشکلات زناشویی

از بین نرفته، همسر مدام احساس کینه‌توزی می‌کند. این احساس کینه‌توزی سبب می‌شود زن آسیب‌های

گذشته خود را با بدرفتاری نسبت به شوهر خود تلافی کند.

یک مرکز مشاوره خوب می‌تواند به زوجین کمک کند چگونه احساسات منفی خود را تشخیص داده

و راه مناسبی برای برخورد و مقابله با این احساسات پیدا کنند.

به مشاوره خانواده نیاز دارید وقتی فکر می‌کنید طلاق آخرین گزینه است

وقتی زن و شوهر باهم اختلاف دارند و یا مدام دعوا با همسر دارند،

فاصله گرفتن اندک زوج از هم اغلب می‌تواند مفید واقع شود.

بااین‌حال، وقتی این فاصله گرفتن‌ها منجر به دوری و ترک منزل همسر به صورت مداوم شود،

حتماً باید از یک مشاور خانواده کمک بگیرید.

دور از هم زندگی کردن و به خانه نیامدن معمولاً اختلافات زن و شوهر را حل نمی‌کند.

در عوض، این طرز فکر را تقویت می‌کند که دور بودن از همسر مفید است و باعث تکرار بیشتر

این رفتار می‌شود. وقتی‌که همسر دوباره به خانه بازمی‌گردد، مشکلات زندگی و اختلافات زناشویی

قبلی هنوز وجود دارد اما به خاطر آنکه زمانی از آن موضوع گذشته اغلب توسط زوج نادیده گرفته می‌شود.

به مشاوره خانواده نیاز دارید وقتی فقط به خاطر فرزندان به زندگی با همسر خود ادامه می‌دهید

وقتی احساس می‌کنید فقط به خاطر فرزندان مجبور به ادامه زندگی مشترک با همسر خود هستید، حتما از یک مشاور خانواده خوب برای راهنمایی درخواست کمک کنید. برخلاف تصور زن و شوهر ، ادامه دادن چنین زندگی و رابطه‌ای درواقع آسیب جدی به تربیت کودک شما وارد می‌کند. بالعکس، اگر زن و شوهر قادر به حلاختلافات خود هستند و به ازدواج خود به‌عنوان یک رابطه سالم و مثبت نگاه کنند، این بهترین گزینه برایوالدین و فرزندان آنها خواهد بود.
به‌عنوان یک مشاور خانواده معتقدم فرزندان نباید بهانه ای برای ادامه زندگی مشترک زن و شوهر باشد.

به یاد دارم وقتی با یک نوجوان که در مدرسه مشکل داشت کار می‌کردم، او رفتار مخربی نشان می‌داد و نمره‌های درسی او در کلاس روز به روز در حال کاهش بود. وقتی از او دلیل چنین کارهایی را پرسیدم، پاسخ داد: من به‌خوبی می‌دانم که والدین من یکدیگر را دوست ندارند زیرا فقط نقش خوب بودن را بازی می‌کنند ولی هرگز مانند والدین دوستانم شاد و خوشحال نیستند.
فرزندان ما عموماً بسیاری شهودی و باهوش هستند. مهم نیست والدین چقدر و چگونه اختلافات زناشوییخود را در مقابل فرزندان کتمان کنند، اکثر فرزندان عدم رضایت پدر و مادر از ازدواج خود را احساس می‌کنند.
در پایان لازم به یادآوری است، همه ازدواج‌ ها قابل نجات نیستند اما در مورد خانواده هایی که اختلافات زندگی مشترک آن‌ها هنوز قابل‌حل و فصل است و در طول دوره زوج درمانی به اصول مشاوره خانواده و ازدواج خود متعهد هستند، مشاوره خانواده می‌تواند به آن‌ها در یافتن ریشه مشکلات زندگی بهبود رابطه با همسر کمک فراوانی کند.

تصویر ذهنی از بدن

تصویر ذهنی از بدن به چه معناست؟

تصویر ذهنی از بدن به نگرش فردی، اعتقادات و درک فرد از بدن خود اشاره دارد. تصویر هر فرد از بدن خود به عوامل زیر بستگی دارد:

  • باور او نسبت به ظاهر خود
  • احساسش نسبت به بدن خود
  • کنترل بدن در زمان حرکت
  • احساس وی نسبت به قد، وزن و شکل بدن خود

این احساس می تواند منفی یا مثبت باشد.

تصویر منفی از بدن اغلب با اختلال بدریخت انگاری بدن، اختلال یکپارچگی هویت بدن و اختلالات خوردن در ارتباط است.

تصویر مثبت از بدن:

فردی که تصویر مثبتی از بدن خود دارد، دارای درک واضح و درستی از شکل بدن خود است که

دیگران هم با آن موافق هستند.

فرد از شکل ظاهر خود راضی است، آن را قبول دارد و احساس خوبی درباره ظاهر و بدن خود دارد،

حتی اگر با تصویر رسانه ها و آنچه مطلوب خانواده و دوستان توصیه می کنند مطابقت نداشته باشد.

آنها آگاه هستند که این بدن نه شخصیت آنهاست. بنابراین از ظاهر خود احساس غرور می کنند و

نسبت به بدن خود احساس اعتماد به نفس دارند.

سبک زندگی سالم، رژیم غذایی متعادل و ورزش کردن با تصویر مثبت از بدن مرتبط است.

تصویر منفی از بدن:

تصویر منفی از بدن می تواند از احساس فرد از عدم تطابق با انتظارات جامعه، دوستان و فامیل ناشی شود.

آنها دائما خود را با دیگران مقایسه می کنند و در این میان احساس ناکافی بودن می کنند.

فرد از ظاهر خود احساس بدی دارد و خجالت می کشد. این دسته افراد دید غیر واقعی نسبت

به ظاهر خود دارند. فرد به آیینه نگاه می کند و خود را به طرز غریبی نافرم می بیند. برای مثال،

زنی با شاخص توده بدنی طبیعی خود را چاق می بیند.

برخی از افراد دچار اختلال بدریخت انگاری بدن می شوند. فرد به حدی از خود تصور منفی دارد،

که به دنبال جراحی های زیبایی بر می آید در حالی که ظاهر وی به نظر دیگران کاملا طبیعی است.

بیمار دائما تحت رژیم های سخت است و بی حد و مرز ورزش می کند.

چنین عارضه ای از آنجا خطرناک است که می تواند موجب ابتلا به بیماری های سلامت روان

مانند افسردگی شود و حتی جان او را نیز تهدید کند.

تصویر ذهنی از بدن از کجا نشات می گیرد؟

تصویر ذهنی از بدن به تنهایی ایجاد نمی شود. فرهنگ، خانواده و دوستان چنین تصویری را می سازند.

همه آنها می توانند افراد را متقاعد کنند که چیزی تحت عنوان بدن ایده آل وجود دارد.

تبلیغات نشان می دهند که بدن مردان باید پر از عضلات سفت باشد و زنان باید لاغر باشند.

اما این تصویر واقعی نیست، زیرا هر کسی با دیگری متفاوت است.

صنعت مد نیز الگوی ناسالم دیگری برای جوانان است زیرا مدل های آنها به شکل عجیبی لاغر هستند.

این در حالی است که بسیاری از این مدل ها ساعت های زیادی از روز را به ورزش کردن اختصاص می دهند

که انجام آن برای یک فرد عادی با مشغله های معمول امکان پذیر نیست.

تغییرات بدنی ناشی از افزایش سن نیز می توانند بر تصویر ذهنی از بدن تاثیر بگذارند.

بیماری و تصادف نیز بر تصویر ما از بدنمان اثر دارند. زنی که دچار سرطان سینه شده است،

احتمالا بیشتر از قبل نسبت به ظاهر اندام خود حساس می شود.

ناامنی عاطفی نیز فرد را مستعد داشتن تصویر ذهنی منفی از بدن خود می کند.

افکار و احساسات منفی که در اثر تعامل با دیگران در ما نفوذ می کنند از دیگر علل داشتن تصویر منفی از بدن خود است.

 

آیا زنان بیشتر از مردان از بدن خود ناراضی هستند؟

معمولا این طور تصور می شود که زنان بیشتر از مردان از بدن خود ناراضی هستند.

با این حال، مطالعات بر روی ظاهر نشان می دهد که ۹۵ درصد از مردان از بخشی از بدن خود ناراضی هستند.

در واقع، نتایج نشان می دهد مشابهت های زیادی در زمینه تصویر ذهنی از بدن بین مردان و زنان وجود دارد.

نکاتی برای بهبود تصویر ذهنی از بدن:

برای بهبود احساستان نسبت به بدن خود از نکات زیر استفاده کنید:

هر کاری که برای بدنتان خوب است را انجام دهید: شنا کنید، پیاده روی کنید، آواز بخوانید و هر چیز دیگری.

۱۰ مورد از چیزهایی را که در مورد بدن خود دوست دارید بنویسید و در جایی جلوی چشمتان قرار دهید.

به یاد داشته باشید که زیبایی شما فقط در گرو ظاهر شما نیست.

خود را در آیینه به عنوان یک کل ببینید، نه فقط یک دماغ یا ران بزرگ.

خوش بین باشید، جملات منفی را با جملات مثبت عوض کنید.

لباس های راحتی بپوشید که در آنها زیبا هستید.

از انتقاد کردن در مورد تصاویر افراد در رسانه و مجلات خودداری کنید.

زمانی از روز را به ورزش کردن اختصاص دهید. ورزش کردن اعتماد به نفس شما را افزایش می دهد،

به کنترل وزن و سایز بدن کمک می کند و استرس و اضطراب را از شما دور می کند.

از حرف زدن در مورد چاقی و عیوب ظاهری خودداری کنید و به دوستان خود نیز تذکر دهید.

کاری برای بدنتان انجام دهید که به زیبایی آن کمک می کند، برای مثال کوتاه کردن مو، یا رفتن به سالن ماساژ.